- طوق دار
- دارای طوق، دارای گردن بند، پرنده ای که خطی سیاه یا سفید مانند گردن بند بر گردن دارد، از قبیل قمری و کبوتر
معنی طوق دار - جستجوی لغت در جدول جو
- طوق دار
- چنبره دار پرگر دار، گرفتار بندی درفشدار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تبگدار باربر
تاکدار آسمانه دار، پاسدار نگهبان
آنکه دارای طوق (گردن بند) است، پرندگانی که طوقی بر گردن دارند (قمری فاخته کبوتر و مانند آن)
جاندار
صابر، شکیبا، بردبار
عزادار، ماتم دار، سوگوار
آنکه پول بسیار دارد، ثروتمند
دارای بو، آنچه دارای بو باشد
جانب دار، حامی، حاکم، سرحد دار، مرز دار، مرزبان
طرف دار انجم: کنایه از آفتاب
طرف دار پنجم: کنایه از مریخ، پادشاه ترکستان
طرف دار انجم: کنایه از آفتاب
طرف دار پنجم: کنایه از مریخ، پادشاه ترکستان
کسی که کارش خرید و فروش گوسفند است، گله دار، گوسفنددار، گرزدار، چوبک زن
خادمی که جهت شستن دستها آب می ریزد، نگهبان و متصدی شت خانه
پارسی تازی گشته تبر دار دارنده تبر
خرمن ماه شایورد شاد ورد
قوس و قزح بود
آن چه که با طوق (گردن بند) بازی کند: گردن طوق باز
خوی دار کسی که عرق کرده دارای عرق
کوژ پشت خمیده پشت
سرهنگ سر دسته
یکی از ظالمان گم گشت تارشب است یا قلم زدن بر سر چیزی. محو کردن ناپدید کردن: حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت که قلم بر سر اسباب دل خرم زد. (حافظ 104)
درفشنیک کوهه دار
ریژ دار خواهان شیدا
دارای هوی و هوس آرزومندی
خوابگاهبان نگاهبان خوابگاه پاسبان: (آنجا) اگرچه پاسبان ویطاق داران بسیارند هم ایمن نیستم
ثروتمند، غنی، توانگر
Rippling
ondulante
falujący
волнистый
хвильовий
golvend
wellend
ondulante